در این یادداشت؛ نویسنده قصد دارد چگونگی ارتباط صنایع تولیدی و بطور کلی عملیاتی را با دانشگاه (صنعت –دانشگاه) و آنچه که درکشورمان برای ایجاد این ارتباط اتفاق افتاده و یا در حال انجام است را اجمالا بررسی کند.
اقتصاد مردم ، در دو دهه اخیر و در پی بالاگرفتن انتقاد از سیستم مدیریتی کشور –وبخصوص مدیران سنتی-توسط منتقدان که اغلب از قشر تحصیکرده و دانشگاهی بودند،مدیران بخش دولتی را بر آن داشت تا راه حلی را برای برون رفت(بخوانید فرار)از انتقادات گسترده بحقی که بدان گرفتار شده بودند پیدا کنند وآن توسعه ارتباط با اساتید دانشگاهی بود که عموما جزء اساتید خود این مدیران سنتی بودند چرا که پس از کسب جایگاه مدیریت اقدام به تحصیل و یا ادامه آن درمقاطع بالاتر نموده بودند تا هم از این طریق مشکل عدم حضور در کلاس درس و پاس نمودن دروس را حل کرده باشند و هم زبان منتقدان را کوتاه.
مدیران سنتی اساتید دانشگاه خود را را به صور مختلف جذب تشکیلات دولتی نمودند، از عضویت در هیات مدیره ها تا مشاور و معاون وحتی مدیر عامل شرکت های زیر مجموعه.
چه اتفاقی افتاد؟
اساتیدی که تنها دروس تئوری را سالها در دانشگاه تدریس میکردند و نظریه های مختلف اقتصادی و صنعتی و اجتماعی و... را در حوزه های مختلف برای دانشجویان مختلف شرح میدادند یکباره عهده دار مسئولیتی شدند که هیچ سررشته ای از آن نداشتند.اساتید بزرگواری که اغلب از همان ابتدای تحصیلشان تنها هنرشان درس خواندن بود و درس خواندن. همان عزیزانی که قبلا شاگرد اولهای کلاس مدرسه و دبیرستان بودند و حالا استاد دانشگاهی که بعضا در اداره یک کلاس بیست نفره نیز درمانده بود یک شبه تبدیل شد ه بود به مدیر عامل و مسئول والخ.
تجربه شخصی من بعنوان دانشجو در برخورد با این اساتید حاکی از این بوده که اکثزیت این بزرگواران از نظر مالی دچار مشکل بوده و یا منزل مسکونیشان استیجاریست و یا خودروشان در صورت وجود بصورت اقساطی خریداری شده است.البته این موضوع نشان از سلامت نفس این عزیزان دارد و اما بیانگر موضوع نهفته دیگری نیز میباشد و آن اینکه اساتید شریف عموما در حوزه کسب و کار و امور مربوط به درآمد و سود وزیان سررشته ای ندارند چرا که نیازی هم بدان نداشته اند و همانطور که بیان شد درس خواندن و آزمون دادن نیازی به تخصص مالی و مهارت درحوزه کسب کار ندارد.
از سوی دیگر مدیر سنتی دولتی برای اینکه هم از خود چهر ه ای علمی و دانشگاه محور ارائه دهد و هم سازمان متبوعش را رنگ و لعاب دکتر و مهندس دانشگاهی بخشد پای این عزیزان را بدون هیچ تجربه ای یکراست از پای تخته و پشت میز دانشگاه به عرصه مدیریت کشور باز کردو فاجعه از همین جا آغاز شد.مدرس ساده شریفی که تا دیروز غم معاش داشت با بودجه میلیاردی مواجه شد وآنچه که نباید اتفاق می افتاد ، شد وقس علی هذا.
از این دست اساتید دانشگاه که حسب تخلف مالی سالهای مدیدی از عمر خودشان که میتوانست منشا خدمات علمی شود را در زندان سپری میکنند کم نیستند ، آسیب هایی که به بدنه مدیریتی ،اموال متعلق به ملت و... وارد گردیده را هم محاسبه کنید.
سوال این است که پس راه حل علمی شدن سیستم مدیریتی کشور چیست؟
به نظر نگارنده راه حل همانست که در کشور های توسعه یافته انجام و منتج به نتیجه گردیده است و نیازی به فکر کردن و ارائه طرح های نو نیست.
با یک بررسی ساده میتوان دریافت که در کشورهای توسعه یافته دنیا شرکت های بزرگ صنعتی خود اقدام به تاسیس دبیرستان یا آموزشگاههای تخصصی کرده و با جذب زود هنگام دانش آموزان علاقه مند و با آموزشهای تخصصی نیرویی که مورد نیاز صنعت مورد نظرشان میباشد را تربیت کرده و بکارگیر ی میکنند.
واما راه حل دوم که به زعم نویسنده میتواند در مقابل روش غلط استاد -مدیری ،سیستم مدیریت ما را علمی ، پویا و بروز نماید internship یا همان کارورزیست.
البته دفتر ارتباط با صنعت در دانشگاهها چند سالیست که در بسیاری از دانشگاههای کشور فعال شده است اما خروجی این دفاتر آن چیزی نیست که باید باشد.گرچه همین حالا هم اگر از دست اندر کاران این دفاتر در خصوص دستاوردهایشان سوال کنیم با ار ائه امار و نمودارهای رنگین شرایطی را برای شما ترسیم میکنند که پنداری در پیشرفته ترین کشور جهان بسر میبریم و حال آنکه شاهد چیزی غیر از آن هستیم.
به نظر میرسد برای ارتباط صنعت با دانشگاه و بطور کلی دانشگاهی کردن سیستم مدیریتی کشور نباید شان اساتید زحمتکش دانشگاه را تنزل داد و آنها را وارد حوزه غیر تخصصی ای که هیچ تجربه ای در آن ندارند کرد بلکه باید از دانشجویان رشته های مختلف بر اساس رشته تحصیلیشان در صنایع مختلف بصورت کارورز استفاده نمود.
وقتی در محیط کار بعنوان مثال یک کارخانه دانشجویان بصورت کارورز ورود پیدا میکنند،علاوه بر مزایایی که برای دانشجویان مانند مهیا شدن برای اشتغال،عملیاتی کردن دروس تئوری،استفاده از تجربه افراد شاغل،و ایجاد ارتباط ذهنی با شغل آینده در برخواهد داشت ، باعث علمی و دانشگاهی شدن محیط کار وبه تبع آن و بتدریج ساختار مدیریتی و ارتقا ء کیفی همه حوزه ها و بخشهای محیط کار خواهد گردید.
هنگامیکه افراد شاغل در یک مجموعه شوق و اشتیاق و شور و حال و انرژی بالای دانشجویان بعنوان کارورز را مشاهده میکنند دارای انگیزه چند برابری جهت ارتقاء سطح علمی و آموزشی خود شده و این امر باعث ایجاد محیط کاری پویا خواهد شد.
آثار بلند مدت ورود کارورزان دانشجو به سازمانها و واحدهای صنعتی عبارتند از علمی شد ن محیط کسب کار، پرورش تخصصی منابع انسانی و جذب آنها در صورت نیازدر کلیه سطوح و بطور مشخص لایه های مدیریتی و بطور کلی بالا رفتن سطح کیفی سیستم مدیریتی کشور.
سید حسین فاضل(مشاور منابع انسانی شرکت آسیا ناما –گروه مدیریت سرمایه گذاری امید،بانک سپه)